غصه داشتن. ناراحتی داشتن. سزاوار کیفر بودن. (کاری) دارای تبعات و عواقب وخیم بودن: چون صورت حال بشنید، معلوم کرد که آن زشت، چندان تبعت و زحیر ندارد و آن جنایت اثم کبیر نه. (مقامات حمیدی)
غصه داشتن. ناراحتی داشتن. سزاوار کیفر بودن. (کاری) دارای تبعات و عواقب وخیم بودن: چون صورت حال بشنید، معلوم کرد که آن زشت، چندان تبعت و زحیر ندارد و آن جنایت اثم کبیر نه. (مقامات حمیدی)
برحذر بودن. محتاط بودن. پرهیز کردن: ای خردپیشه حذر دار از جهان گر بهوشی پند حجت کار بند. ناصرخسرو. گرت هوش است و هنگ، دار حذر ای خردمند از این عظیم نهنگ. ناصرخسرو. حذر دار از عقاب آز ازیرا که پرزهراب دارد چنگ و منقار. ناصرخسرو
برحذر بودن. محتاط بودن. پرهیز کردن: ای خردپیشه حذر دار از جهان گر بهوشی پند حجت کار بند. ناصرخسرو. گرت هوش است و هنگ، دار حذر ای خردمند از این عظیم نهنگ. ناصرخسرو. حذر دار از عقاب آز ازیرا که پرزهراب دارد چنگ و منقار. ناصرخسرو
گیر داشتن کاری، در تداول عامه، مانع و سدی در آن بودن. مشکلی در آن بودن: گیر داشتن در کاری، در انجام دادن آن مشکلی دیدن. دشواری و اشکال در برآوردن آن داشتن
گیر داشتن کاری، در تداول عامه، مانع و سدی در آن بودن. مشکلی در آن بودن: گیر داشتن در کاری، در انجام دادن آن مشکلی دیدن. دشواری و اشکال در برآوردن آن داشتن